راهی و آهی
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد ...
الگوی ترکیه‌ برای ایران

خیلی به دنبال کتابی می‌گشتم تا یک مقایسه‌ای بین رضاشاه و آتاترک انجام دهد. به نظرم هیچ ملتی به اندازه ترکیه شبیه ایران نیست. هر دو مسلمان، هر دو در دوره صفویه گرفتار حکومت‌های مستبد با سو استفاده از دین. هر دو عقب مانده تا انتهای قرن نوزدهم با حکومت‌های سلطنتی فاسد. هر دو در روند مدرنیزاسیون از بالا توسط نظامیان (رضا شاه در ایران و آتاترک در ترکیه) با نگرش سکولار. و حتی امروزه اگر حکومت سکولار ترکیه با تئوکراسی ایران متفاوت باشد، نمی‌توان جایگاه مذهب را در اعماق وجود دو ملت نادیده گرفت.
پس از جستجو کتابی پیدا کردم به نام "تجدد آمرانه" از تورج اتابکی ، نشر ققنوس. کتاب مجموعه‌ای از مقالات آکادمیک است که شامل مطالعات تطبیقی در به قدرت رسیدن رضاخان و همتایش آتاترک، تغییر لباس اجباری در دو حکومت و ... است. کتاب، نگاهی تحلیلی به هر دو حکومت ایران و ترکیه در آغاز قرن جاری دارد. این نگاه تحلیلی مثلا در یکی از مقالات جالب کتاب که در مورد کلنل تقی خان پسیان است بروز می‌کند و نویسنده استدلال می‌کند پسیان ژاندارم بسیار به آتاترک شبیه‌تر بود تا رضاخان قزاق.
انگیزه‌ام از مطالعه تاریخ معاصر ترکیه این است که فکر می‌کنم اصلاحات تدریجی نه ممکن و نه مطلوب ایران در وضعیت فعلی باشد. این‌که بیاییم پروتستانتیزم اسلامی داشته باشیم و سنت و اندیشه دینی را بازتولید کنیم و رنسانی مشابه اروپا داشته باشیم و ... شاید برای پس از قرون وسطای اروپا معنا داشته باشد در حالی‌که توده جامعه ایران که هفتاد درصد جمعیت آن جوان و اکثرا تحصیل‌کرده است، از آگاهی مناسبی برخوردار است. شهرنشینی و در پی آن رشد طبقه متوسط در ایران از بالاترین میزان در میان کشورهای مشابه برخوردار است. تجربه ناموفق سی سال حکومت دینی را دارد. ملتش نشان داده‌اند که به مراتب از سیاست‌مداران خود پیش هستند. همه این‌ها در کنار رشد آگاهی‌های توده مردم و آگاهی از دنیای خارج با ماهواره و دنیای مجازی اینترنت، ایران را کشوری شایسته دموکراسی و پیشرفت ساخته است.
اگر آتاترک در آغاز قرن نوزدهم از ترک‌های جوان برای تشکیل جمهوری سکولار ترکیه بهره گرفت، قطعا جمهوری سکولار در ایرانِ قرن بیست و یکم، پس از سی سال تجربه تئوکراسی با استقبال بیشتری از جوانان تحصیل‌کرده مواجه می‌شود. این به معنای حکومت دیکتاتوری نیست، بلکه به قول کارل پوپر باید اصولی چون آزادی و دموکراسی حتی با اجبار حاکم شوند.*
کتاب تجدد آمرانه، همه آنچه می‌خواستم بدانم در خود نداشت. این‌که پس از آتاترک چه روندی طی شد که ترکیه حتی با حزبی اسلامی در راس قدرت، بسیار با ایران متفاوت است. آیا وقت آن نیست بعد از الگوهای چینی، هندی، ژاپنی و مالزیایی، به الگوی ترکیه‌ که از همه آن دیگران به ما شبیه‌تر است نگاهی داشته باشیم؟



* نقل به مضمون از کتاب "جامعه باز و دشمنان آن"، کارل پوپر، ترجمه ع. فولادوند، نشر خوارزمی.
پ ن: یک سایتی بود که از آن در زمینه درسی خودم (مهندسی)، تزهای دانشجویی (کشورهای دیگر) دانلود می‌کردم. بعضی اوقات نتیجه جستجوی سایت به مطالعات زنان، استعمار، حقوق بین‌الملل و... می‌انجامی! ترکیه و ایران را جستجو کردم و دو تز به دردبخور پیدا کردم!

برچسب‌ها: