راهی و آهی
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد ...
همین
عشق
تو
پایان
نداشت.
نوشتن
و من دیشب هم سخت خوابیدم. این طور که ه* بحث را کشاند به اینکه چرا ما عقب افتاده ایم و دلیلش این است که مردم بی فرهنگ اند همان بی فرهنگی عبور از چراغ قرمز. و این که در این میان حاکمیت بی تقصیر است: سپاه از وزارت دفاع آمریکا خیلی هم بهتر عمل می کند. این که رسانه های آمریکا هم آزاد نیستند. این که بخش دولتی ایران بزرگ تر از بخش دولتی آمریکا نیست. و خلاصه تفاوت در آن دویست نفری است که در هر سازمان دولتی یا خصوصی بی فرهنگ هستند و کار در ایران جلو نمی رود اما در آمریکا می رود. خب این که این ادعاها باطل هستند من کلی بحث کردم و دیشب هم داشتم فکر می کردم و نتوانستم بخوابم چرا که آدرنالین (؟) بالا رفته بود. و آخرش چیزی که گفت و خیلی سوزاننده بود الگو برداری سپاه از حزب کمونیست چین بود: این که قرارگاه خاتم و دخالت در اقتصاد کپی برداری از چین بوده است و در واقع حرف ه که صریح نزد این بود که "چرا آن الگو در چین جواب داده است و در ایران نه؟" [این صورت بندی من از موضوع بحث دیشب بود]. و شاید این که نتوانستم بخوابم کثیفی کار و تفکر سپاه حاکم بر این مملکت است: "چه ساختاری می توانیم طراحی کنیم که یک اقلیت حاکم بر ارزش های ایدئولوژیک حکومت بتوانند به صورت پایدار بر اکثریت غبر ایدئولوژیک حکومت کنند". و زندگی در چنین کشوری آزارنده است، خیلی آزارنده، خیلی. ولی چه باید کرد؟ " ما الذی فاعلون بحبنا و ملا عیوننا الان تراب و صعیق؟"** " با عشق خود چه کنیم در حالی که چشم هایمان پر از خاک و شبنم یخ زده است؟" *کارفرمای ه سپاه است و از افرادی است که کاملا ساختار آن را می شناسد، البته این دلیل درستی ادعاهایش نیست. ** فی بوادی النفی، جبرا ابراهیم جبرا
تنها
همیشه این سوال رو از خودم می پرسم از بین کسانی که می شناسم، از بین دوستام، چند نفر تنها هستند؟ خب بستگی به تعریف تنهایی داره، منظورم اینه که مثل خود من تنها هستند؟ اونهایی که دائم تو فیس بوک اند؟ اونایی که هیچ وقت تو فیس بوک نیستند؟ این که تنهایی یکی از آزارنده ترین حس هاست، تردیدی نیست، دیشب وقتی فرمان سوم از ده فرمان کیشلوفسکی رو می دیدم، اونجا که "ایوا" ی تنها تو شب کریسمس سراغ عاشق قبلی می آد و می گه شوهرم از ظهر ناپدید شده و ... و تماشاگر آتش می گیرد وقتی ایوا عکس شوهرش را همراه با خانواده جدیدش در ساعت 7 صبح به مامور نشان می دهد و قتی گاروس می پرسد اینها کی هستند؟ وقتی می فهمی ایوا سه سال بعد از آن حادثه رها شده است و فکر می کرده اگر تا ساعت 7 صبح با گاروس می ماند آنگاه و کیشلوفسکی بد جور تو را یاد تنهایی خودت یاد ترک شدنت می اندازد و تو خودت را در این فیلم ها باز می بینی از آبی تا فیلمی کوتاه درباره عشق
چرا تمام نمی شود؟
چرا تمام نمی شود؟
چرا تمام
چرا
چ