راهی و آهی
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد ...
آشتی سینما و ادبیات؟
سریال
In Treatment
را دیده اید؟ رودریگو گارسیا از سازندگان آن است و قبلا دیده بودم که فیلم "چیزهایی که فقط با نگاه کردن به او می توانی بگویی" از او را در تعطیلات دیدم. بگذریم از این که فرزند گابریل گارسیا مارکز هم هست!
خلاصه در این سریال من شخصا با پدیده جدیدی روبرو هستیم: دو یا حداکثر سه آدم که با هم حرف می زنند. و نود درصد سریال همین صحبت است. مثل کار سینما نیست، مثل کتاب خواندن است. یعنی همان طور که شما در ادبیات به عنوان خواننده تصویری از شخصیت ها و کارهایی که انجام می دهند می سازید (بر خلاف سینما*)، اما در این سریال هم باید کار مشابهی با ادبیات باید انجام دهید. با این تفاوت که در آخر سیزن شما چهره آن شخصی که اپیزودها در موردش بحث شده را می بینید. فقط همین، فقط می بینید تا شاید تصویر ظاهری که از آن شخص ساحته اید برایتان نمایش داده شود. راجع به این "ژانر" (؟)چه می توان گفت؟.
* بحثی را می خواندم در کتاب تصاویر دنیای خیالی بابک احمدی در مقایسه سینما و ادبیات که ویرجینیا وولف سنما را در سطح پایین تری از ادبیات به حساب می آورده است!

برچسب‌ها: ,