راهی و آهی
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد ...
سیزده آبان- واقعا خود جوش

یه کم علاف چرخیدیم و به این نتیجه رسیدیم که هفت تیر (و به طریق اولی) طالقانی رو باید بی خیال شیم. اومدیم تو مطهری، دیدیم چند نفر از جمله دو تا دختر و پدرشون دارن میرن سمت راست، پیچیدیم سمت سهروردی. خلاصه اومدیم بالا که دیدیم یه گروه دویست نفره سبز سر چهار راه دارن شعار می دن، یکی از دخترای همراه ما یه باند باریک سبز به طول چند متر از کیفش در آورد، یه طرفشو بست به یه سر درخت و سر دیگشو به درختی دورتر!
یه چند دقیقه تو پیاده رو ایستادیم، جمعیت پراکنده ای به ما پیوسته بود، جمعیت سبز یه باند خیابون رو گرفتن شروع کردن رفتن به سمت بالا! به عقل هیچ کدوم از نیروهای بسیجی و ... نرسیده بود یه جمعیتی پیدا شه مسیر چپکی بره! ما هم راحت، پشتمون ترافیک بود، جلومون هم همین طور، هر چی شعار مجاز و غیر مجاز دلمون خواست دادیم (جای هفت تیری ها خالی!)