راهی و آهی
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد ...
کلاس رفتم کسی نیامد.
ساعت 6 دیگه دانشکده کسی نبود جز اونایی که در آزمایشگاه های همسایه در را باز و بسته می کردند.
یک فیلتر های پس گذاشتم و دیگه انرژی برای کارم نداشتم. رفتم فیس بوک. فعالیتم بیشتر شده.
فردا باید برم خونه.
تا 20 روز دیگه.
مقاله رو باید تو عید آماده کنم، کتاب نخونده بخونم، سریال ندیده ببینم و تی تی سی و اسند او مانی.
کاش اون موقع که فرصت بود، نکردیم و نشد و الان وضع ما اینه اونجا.