شاید از داغ ترین بحثهای این روزها، بحث اسلامی کردن علوم انسانی غربی در دانشگاهها و بحث پارازیتهایی است که بر روی شبکههای ماهوارهای فرستاده میشود. شاید اولی به چشم خیلیها بی اهمیت باشد و از آن سو، بحث پارازیتها به دلیل تاثیر مستقیم بر سلامتی انسانها توجه بسیاری را به خود جلب کرده باشد (سرطان زایی، سردرد و سر گیجه و عقیم کردن از معروف ترین عوارض این پارازیتهای قدرتمند است).
آیا این دو موضوع به هم ارتباط دارند؟ به نظر من صد در صد.
تصور کنید در فرانسه چنین پارازیتهایی فرستاده میشد. بلافاصله تلویزیونها (ی غیردولتی) به بیان عوارض این پارازیتها میپرداختند. روزنامهها به تحقیق در مورد دستور دهندگان به این کار و دلیل ارسال پارازیتها میپرداختند. راهپیماییهای بسیاری به دعوت احزاب مخالف دولت و NGO ها در مقابل نهادهای مسئول ارسال پارازیت شکل میگرفت. این همه غیر از اقدامات خود دولتمردانی است که در پی فشار "جامعه مدنی"، به خاطر بقای خود (حتی در صورت موافقت با ارسال پارازیتها)، سعی در قطع این پارازیت ها میکردند. وزیر مخابرات (یا هر نهاد دیگر مسئول پارازیتها) از سمت خود استعفا میکرد و دولت سعی در ترمیم چهره خود و نسبت دادن این کار به خودسری وزارت مخابرات (چه راست چه دروغ) میکرد.
در این حادثه دولت مرتکب "نقض حقوق شهروندان" شده است. اقدامی که بر اساس "علوم انسانی غربی"، مشروعیت دولت را زیر سوال میبرد. از سوی دیگر، طبق علوم انسانی اسلامی (در صورت وجود!) ارسال پارازیت برای "حفظ سلامت اخلاقی جامعه"، "حفظ حکومت اسلامی" و دلایلی از این دست موجه است. حاکم اسلامی خود را قیم مردم میداند و تشخیص او این است که سود این پارازیتها بیش از ضرر آن است. در این مورد نیز بر اساس علوم انسانی اسلامی، نظر مردم به عنوان رعیت هیچ ارزشی ندارد، چرا که حاکم اسلامی بر "جان" و مال مردم ولایت دارد.
به نظر شما، علوم انسانی اسلامی چه برکات دیگری برای جامعه خواهد داشت؟
برچسبها: انسان مدرن