"معرفت را پس می زنم تا جا برای ایمان باز شود." ایمانوئل کانت
اگر فیزیک نیوتن میوه علمی رنسانس باشد، فلسفه کانت میوه فلسفی آن ست. کانت در "نقد عقل محض" با دقت فلسفی خود، از یک طرف تنها عقل نظری را واجد شرایط برای تحلیل پدیده های حسی دانست و از سوی دیگر مفاهیم اختیار، وجود خدا و زندگی پس از مرگ را تنها در حیطه عقل عملی (ایمان) قرار داد. این تفکیک دقیق، فیزیک و متافیزیک را که تا پیش از رنسانس مفاهیمی در هم تنیده بودند، هر یک را به جایگاه خود رهنمون کرد. مثلا، او بیان کرد که تمامی استدلالهای "علمی" وجود خدا باطل است و از راهی کاملا متفاوت و با "عقل"ی کاملا متفاوت، به خدا رسید.
اکنون ماییم و دینی که از سنت به ما رسیده است، معنویت و اخلاق و ایمان ما بدان بسته است ولی متاسفانه وسیله و توجیهگر عقبماندگی ما شده است؛ و مدرنیتهای که ما را به تفکر، نگاه دنیوی (سکولاریسم)، بهرهگیری از تکنولوژی، طرد خرافات "غیر علمی"، پیشرفت مادی و زندگی مرفه میخواند.
و ما با پایی در سنت و چنگ زده در مدرنیته نه میخواهیم از آن دست کشیم و نه میخواهیم از نعمتهای این بی نصیب بمانیم. و در این میان دچار ملغمهای شدهایم که میخواهیم مفاهیم مدرن را با فهم سنتی تفسیر کنیم و سنت همراه خود را رنگ مدرن بزنیم. و اینجاست که میخواهیم اقتصاد اسلامی داشته باشیم، دموکراسی را مردم سالاری دینی بدانیم، قوانین علمی را از قرآن استخراج کنیم، برای دفاع در مقابل زلزله و کم آبی به جای تدبیر علمی کمتر گناه کنیم، و این سیاهه پایانی ندارد.
چاره چیست؟ فلسفهای جدید که ما را از این دو گانگی، از فهم نادرست سنت و مدرنیته، از دخالتهای این در آن و آن در این برهاند. آری، ما "کانت"ی دیگر میخواهیم.
برچسبها: انسان مدرن