راهی و آهی
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد ...
در باب کنکور و امتحان

بعد این همه سال امتحان دادن و کنکور دادن تفاوتشان به شرح زیر است:
کنکور- توکنکور فقط و فقط با یه پاسخ نامه سروکار داری. اون پاسخ نامه هم میره زیر دست کامپیوتری که هیچ شناخت قبلی ای ازت نداره. می تونی بدخط حل کنی، از هر راهی که دوست داری حل کنی. حتما یکی از چهار جواب داده شده درسته و معلومه چی ازت خواسته شده. تعداد سوالات زیاده و اگر در یکی اشتباه عددی کرده باشی با بقیه سوالات جبران می شه.
امتحان- یه ورقه بهت میدن. باید خوش خط بنویسی، باید اون چیزایی که خواسته بنویسی، نباید اون چیزایی که نخواسته بنویسی. باید از راهی که استاد گفته حل کنی، ممکنه دچار سو تفاهم در خواسته مساله بشی (مخصوصا برای من که عار می دونم وسط امتحان از استاد سوال بپرسم). چهار پنج تا سوال بیشتر نیست و یک خطای کوچک در یک سوال عواقب غیر قابل جبرانی داره. آخر هم ورقه ات میره زیر دست استاد. حالا این خیلی مهمه که قبلا چقدر پاچه خار استاد بودی. خودت رو قبلا یه آدم خفن نشون دادی یا لالمونی گرفته بودی طی ترم. استاد باهات حال کنه یا نه و ....
و منی که تو لیسانس معدلم به هفده نرسید، رتبه 1 کنکور ارشد شدم و حالا می بینم اگه تو دوره ارشد شاگرد دوم شدم، مدیون پاچه‌خاری هام بودم که اون هم قربهً الی الاپلای بود...
پ ن: امروز امتحانام تموم شد. دو تا سوال اومد که برام از قبل هم مفهوم نبود. شاید اصلی ترین دلیل موفقیت کنکور و عدم موفقیت امتحان همین فرصت طولانی برای خواندن، رفع اشکال کردن، مراجعه به منابع متعدد و در نتیجه تسلط کامل بر دروس باشد (البته به غیر از موارد فوق!) .

برچسب‌ها: ,